5 اثر منفی روانشناسی مثبت
[ad_1]
روانشناسی مثبت نگر در چند دهه گذشته بسیار محبوب شده است. این شاخه از روانشناسی بر نقاط قوت، فضایل و عواملی که به شکوفایی شخصی انسان کمک می کند، تأکید دارد. این رویکرد بسیاری را به داشتن دید خوشبینانه از زندگی تشویق کرده است، اما آیا تاثیر منفی روانشناسی مثبت اندیشی در نظر گرفته شده است؟
در حالی که اصول روانشناسی مثبت گرا مطمئناً می تواند بهزیستی و شادی فرد را بهبود بخشد، جنبه های تاریک تر و کمتر مورد بحث در این زمینه نیز وجود دارد. در این مقاله چگونه با مشکلات و مسائل روانشناسی مثبت گرا مقابله کنیم؟
روانشناسی مثبت گرا چیست؟
روانشناسی مثبت گرا زیرشاخه ای از روانشناسی است که بر مطالعه احساسات مثبت، نقاط قوت و عواملی که به شکوفایی انسان کمک می کنند تمرکز دارد. هدف آن تغییر تمرکز از بیماری روانی به رفاه روانی است و بر جنبه هایی مانند شادی، قدردانی، انعطاف پذیری و معنای زندگی تأکید دارد.
این رویکرد روانشناختی توصیه ها و ابزارهای ارزشمندی را برای بهزیستی فردی و جمعی ارائه کرد. اما پذیرش بی قید و شرط اصول آن و غفلت از نگاه انتقادی می تواند پیامدهای منفی به دنبال داشته باشد.
تاکید بیش از حد بر مثبت بودن و شادی اجباری
یکی از اصول اصلی روانشناسی مثبت گرا، ترویج تفکر مثبت و احساسات مثبت است. در حالی که نگرش مثبت می تواند رضایت از زندگی را افزایش دهد، تاکید بیش از حد بر مثبت بودن می تواند منجر به فرار از واقعیت و غوطه ور شدن در توهم شود.
دیکتاتوری پوزیتیویسم؛ تاثیر منفی روانشناسی مثبت
وقتی مدام از شادی و موفقیت به عنوان هدف اصلی زندگی صحبت می کنیم، ممکن است افراد فکر کنند که باید همیشه شاد و خوش بین باشند و غمگین نباشند. این پدیده به دیکتاتوری مثبت (Tyranny of Positivity) معروف است. این پدیده را می توان خطرناک ترین تاثیر منفی روانشناسی مثبت اندیشی دانست.
این شادی اجباری دو اثر اجتناب ناپذیر دارد:
- انتظارات غیرواقعی: تلاش مداوم برای خوشبختی می تواند استانداردی دست نیافتنی ایجاد کند. زندگی ذاتاً پر از فراز و نشیب است و انتظار خوشبختی دائمی غیرواقعی است. در چنین شرایطی هرگز نمی توانیم به میزان شادی خود راضی باشیم و همیشه در اعماق وجود خود احساس ناتوانی کنیم.
- ناامیدی و نارضایتی: وقتی افراد برای حفظ مثبت بودن ثابت تلاش می کنند، طبیعی است که احساس ناامیدی و ناامیدی کنند. این در نهایت منجر به ناامیدی می شود و منجر به چیزی می شود که برخلاف شعارهای روانشناسی مثبت گرا است.
احساسات منفی را نادیده بگیرید
روانشناسی مثبت گرا بر اهمیت احساسات مثبت تاکید دارد. در نتیجه، گاهی اوقات این تأکید ارزش احساسات منفی را که بخشی طبیعی و ضروری از تجربه انسان است نادیده می گیرد.
سرکوب و انکار عاطفی
احساسات منفی مانند غم، خشم و ترس نقش مهمی در سلامت روانی و عاطفی ما دارند. در نتیجه، سرکوب و انکار احساسات منفی می تواند منجر به مشکلات روانی متعددی شود.
- مشکلات روحی و روانی: نادیده گرفتن یا سرکوب احساسات منفی می تواند منجر به مشکلاتی مانند اضطراب، افسردگی و استرس شود. احساسات سیگنال هایی هستند که اطلاعات ارزشمندی در مورد نیازها و تجربیات ما ارائه می دهند. قطع این سیگنال ها روان ما را نابود می کند.
- نقص در تنظیم احساسات: توانایی تنظیم موثر احساسات شامل شناخت و پردازش احساسات مثبت و منفی است. انکار احساسات منفی دماسنج حسی ما را ناراحت می کند.
بر مثبت بودن اصرار کنید
فشار اجتماعی برای مثبت بودن و فشار خود تحمیلی برای همیشه مثبت بودن می تواند طاقت فرسا و مخرب باشد. طبیعی است که گاهی اوقات غمگین، منفی و عصبانی باشید و فشار برای انکار این احساسات ویرانگر است.
انتظارات اجتماعی و خود تحمیلی
مردم ممکن است احساس کنند که نیاز دارند همیشه شاد و مثبت به نظر برسند، حتی زمانی که در اعماق وجودشان در حال مبارزه هستند. این فشارها میتواند ناشی از هنجارهای اجتماعی، تصویرسازی رسانهای از یک زندگی ایدهآل یا انتظارات خودساخته باشد.
- عدم اصالت: ارائه یک ظاهر مثبت همیشه می تواند منجر به قطع رابطه برخی از روابط انسانی و عدم ارائه رفتار واقعی و واقعی شود.
- ایزوله سازی اجتماعی: هنگامی که شخصی دائماً تصویر مثبتی از خود ارائه می دهد، طبیعتاً از به اشتراک گذاشتن احساسات واقعی خود با دیگران اجتناب می کند. این می تواند منجر به انزوای اجتماعی و فقدان روابط معنادار شود، زیرا روابط بر اساس تبادل واقعی احساسات ساخته می شوند، نه توهم شادی و مثبت بودن.
مقصر دانستن قربانی
تأکید شدید روانشناسی مثبت بر مسئولیت شخصی، گاهی منجر به سرزنش قربانی می شود. این می تواند باعث شود عملا نقش عوامل خارجی را نادیده بگیرید.
خطرات مسئولیت شخصی
اگرچه پذیرش مسئولیت شخصی برای یک زندگی متعادل ضروری است، اما گرفتن بیش از حد آن می تواند مضر باشد.
- سرزنش قربانی: در موقعیتهای دشواری مانند ضربه، بیماری یا ظلم سیستمیک، نمیتوان همه مشکلات را شخصی تلقی کرد. در چنین شرایطی، تأکید بر این ایده که افراد مسئول زندگی شاد خود هستند، می تواند منجر به سرزنش قربانی شود. این دیدگاه عوامل بیرونی را نادیده می گیرد و تاکید می کند که افراد در رنج خود مقصر هستند.
- نادیده گرفتن عوامل خارجی: همه چالش ها حتی در شرایط کاملاً عادی تحت کنترل فرد نیستند. با تمرکز بیش از حد بر مسئولیت شخصی، تأثیر قابل توجه عوامل خارجی مانند شرایط اجتماعی-اقتصادی، تبعیض و سایر مسائل سیستمی نادیده گرفته می شود.
نادیده گرفتن مشکلات ساختاری
روانشناسی مثبت گرا اغلب بر تغییرات فردی تمرکز می کند و می تواند مسائل اجتماعی و ساختاری بزرگتر را نادیده بگیرد.
نادیده گرفتن مشکلات اجتماعی و سیستمی
با تمرکز بر مثبت بودن و انعطاف پذیری فردی، خطر نادیده گرفتن یا کم اهمیت جلوه دادن اهمیت پرداختن به مسائل سیستمی که بر رفاه تأثیر می گذارد وجود دارد.
- نابرابری اجتماعی: مسائلی مانند فقر، نژادپرستی و نابرابری جنسیتی تأثیر عمیقی بر سلامت روان و مثبت اندیشی دارند. پرداختن به این مسائل مستلزم تغییرات سیستمی است، نه فقط مثبت بودن فردی.
- پیامدهای سیاست: مداخلات مؤثر سلامت روان باید عوامل فردی و اجتماعی را در نظر بگیرد. سیاست هایی که تنها بر ترویج اصول روانشناسی مثبت گرا بدون پرداختن به نابرابری های ساختاری تمرکز می کنند، ممکن است ناکافی باشند.
جنبه منفی | یک سوال | اثر |
سرکوب عاطفی | تشویق به نادیده گرفتن احساسات منفی | افزایش اضطراب، افسردگی و بی نظمی عاطفی |
انتظارات غیرواقعی | ترویج شادی دائمی | ناامیدی، احساس ناتوانی |
مقصر دانستن قربانی | تاکید بر مسئولیت شخصی | سرزنش افراد به خاطر رنجشان، نادیده گرفتن عوامل سیستمی |
عدم اصالت و انزوا | فشار برای پنهان کردن احساسات واقعی | احساس عدم اصالت، انزوای اجتماعی، عدم ارتباط معنادار |
نادیده گرفتن مسائل اجتماعی | روی تغییرات فردی تمرکز کنید | نادیده گرفتن تأثیر مشکلات اجتماعی بر سلامت روان |
4 مشکل روانشناسی مثبت گرا که باید مورد توجه قرار گیرد
اما روانشناسی مثبت گرا مشکلات دیگری هم دارد که شاید به اندازه موارد قبلی خطرناک نباشند، اما به هر حال جدی هستند.
نادیده گرفتن تفاوت های فردی
- شرح: رویکردهای روانشناسی مثبت را می توان تعمیم داد و تفاوت های فردی را نادیده گرفت.
- نتیجه: تکنیک ها و استراتژی های روانشناسی مثبت ممکن است برای همه کارساز نباشد.
عدم توجه به مشکلات روانی جدی
- شرح: تمرکز بر جنبه های مثبت می تواند باعث عدم توجه به مشکلات روانی جدی مانند افسردگی و اضطراب شود.
- نتیجه: ممکن است افراد نیاز به کمک حرفه ای داشته باشند، اما به دلیل تمرکز بر جنبه های مثبت، از دریافت این کمک محروم می شوند.
ساده کردن مسائل پیچیده
- شرح: برخی از رویکردهای روانشناسی مثبت گرا می توانند مشکلات پیچیده را ساده کنند.
- نتیجه: این ساده سازی می تواند منجر به ارائه راه حل های ناکافی و ناکارآمد شود.
فقدان تحقیقات علمی جامع
- شرح: برخی از مفاهیم روانشناسی مثبت گرا مبتنی بر تحقیقات علمی کافی نیست.
- نتیجه: تکنیک ها و روش های پیشنهادی ممکن است موثر نباشد و نیاز به تحقیقات بیشتری باشد.
نظر شما در مورد تاثیر منفی روانشناسی مثبت چیست؟
نظر شما در مورد تاثیر منفی روانشناسی مثبت چیست؟ آیا تجربه بدی از روانشناسی مثبت داشته اید؟ به نظر شما روانشناسی مثبت چقدر نگران کننده و خطرناک است؟
شاید برایتان جالب باشد که بدانید چرا پادکست های روانشناسی محبوب هستند؟
منبع: روانشناسی امروز و مدرسه شیپلی
[ad_2]