دیام برد، رسانه تخصصی بازاریابی | dmboardچه فاکتورهایی یک مارکتر خوب را از یک مارکتر بد متمایز میکند؟ یادداشتی از مدیر بازاریابی بینالملل متا – دیام برد
[ad_1]
در دنیای پویای بازاریابی امروزی، تفاوت بین یک بازاریاب موفق و یک بازاریاب بد به عنوان کلیدی برای تحقق اهداف تجاری یک برند مهم شده است و از سوی دیگر، چالش ها و فرصت های عصر دیجیتال به سرعت منجر به تغییر در بازاریابان شده است. ‘ رویکرد. در همین راستا، دیو کافمن، مدیر ارشد بازاریابی جهانی برای VR، MR و Metaverse در متا، با الهام از مقاله بن هوروویتز (مدیر محصول خوب/مدیر محصول بد)، مهم ترین ویژگی هایی را که یک بازاریاب خوب را از بقیه متمایز می کند، تجزیه و تحلیل می کند. میکند. آنچه در زیر می خوانید نظر شخصی دیو کافمن است که در MarketingDive ارسال شده است.
بازاریابان خوب تفاوت بین استراتژی، چشم انداز و تاکتیک ها را می دانند، اما بازاریابان بد این اصطلاحات را اشتباه می گیرند.
بازاریابان خوب برای آموزش بازاریابی، یادگیری مداوم و تجربه ارزش قائل هستند، اما بازاریابان بد فکر می کنند که برای انجام کار فقط به هوش ذاتی، تجربه گذشته و غریزه نیاز دارند.
بازاریابان خوب 4P ها را به درستی می شناسند و درک می کنند و سپس روی تشخیص، استراتژی و اجرا تمرکز می کنند، اما بازاریابان بد در همان ابتدا تاکتیک های تبلیغاتی را انتخاب می کنند.
بازاریابان خوب ارزش بازارگرایی، تحقیق، تقسیم بندی و هدف گذاری را درک می کنند، اما بازاریابان بد فکر می کنند که این مفاهیم قدیمی و برای عصر دیجیتال نامناسب هستند.
بازاریابان خوب رقابت، پیچیدگیهای بازار، شرایط و ویژگیهای شرکت خود، مزیتهای رقابتی، ضعفهای خود و مخاطبان را درک میکنند، اما بازاریابان بد بدون شناخت مخاطب، عموم مردم را هدف قرار میدهند، شخصیتهای نادرست و عوام فریبی ایجاد میکنند.
بازاریابان خوب می دانند که “محصول” یکی از 4P ها است، اما بازاریابان بد فکر می کنند که کار آنها پس از تولید محصول آغاز می شود. در واقع، مدیران محصول، فروشندگان خوب را به عنوان همکاران اصلی خود در توسعه محصول می دانند، اما تنها پس از توسعه محصول و برای تبلیغ آن، به سراغ فروشندگان بد می روند.
معامله گران خوب با اعداد عالی هستند، اما معامله گران بد نمی توانند اهداف خود را به درستی به شما بگویند. بازاریابان خوب دائماً برنامه های بلندمدت را مرتب می کنند، اما بازاریابان بد راه اندازی یک کمپین جدید را جشن می گیرند و فکر می کنند همه آن را برنامه ریزی کرده اند.
بازاریابان خوب می دانند که برای نوشتن یک خلاصه عالی چه چیزی لازم است و مورد اعتماد آژانس ها هستند. آنها ارزش خلاقیت را می دانند. بازاریابهای خوب دقیقاً معنی «برند» را میدانند، در حالی که بازاریابهای بد نام تجاری را تا جایی که طراحی فونت و لوگو انتخاب میکنند، میدانند.
بازاریابان خوب می دانند که چگونه با مشتری تعامل کنند و آنها را به برند وفادار کنند تا در آینده مشتری به آنها بازگردد، اما بازاریابان بد معتقدند که تعامل با مشتری باید پس از فروش کالا یا خدمات پایان یابد.
بازاریابان خوب اهمیت حفظ اسناد، ارتباطات و به اشتراک گذاری اطلاعات را درک می کنند و دائماً در حال بهبود فرآیندها و شناسایی ابزارها و زیرساخت های مقیاس پذیر هستند، اما بازاریابان بد همان فرآیندهای دستی و ناکارآمد را حفظ می کنند.
فروشندگان خوب از گفتن “نمی دانم” و امتحان هر چیزی نمی ترسند، اما فروشندگان بد ترسو هستند و اغلب جملاتی مانند “این مسئولیت بیشتر از حقوق من است” از آنها می شنوید.
[ad_2]